بخشی از نیایش اباعبداالله در روز عرفه:
لا اِلهَ اِلّا اَنْتَ سُبْحانَکَ اِنّى کُنْتُ مِنَ الْمُسْتَغْفِرینَ
لا اِلهَ اِلّا اَنْتَ سُبْحانَکَ اِنّى کُنْتُ مِنَ الْمُوَحِّدینَ
لا اِلهَ اِلّا اَنْتَ سُبْحانَکَ اِنّى کُنْتُ مِنَ الْخـائِفـیـنَ
لا اِلهَ اِلّا اَنـْتَ سـُبـْحانـَکَ اِنـّى کـُنـْتُ مـِنَ الْوَجـِلیـنَ
لا اِلهَ اِلّا اَنْتَ سُبْحانَکَ اِنّى کُنْتُ مِنَ الرَّاجینَ
لا اِلهَ اِلّا اَنْتَ سُبْحانَکَ اِنّى کُنْتُ مِنَ الرّاغِبینَ
لا اِلهَ اِلّا اَنْتَ سُبْحانَکَ اِنّى کُنْتُ مِنَ الْمُهَلِّلینَ
لا اِلهَ اِلّا اَنـْتَ سـُبـْحانـَکَ اِنـّى کـُنـْتُ مـِن السـّـائِلیـنَ
لا اِلهَ اِلّا اَنْتَ سُبْحانَکَ اِنّى کُنْتُ مِنَ الْمُسَبِّحینَ
لا اِلهَ اِلّا اَنْتَ سُبْح انَکَ اِنّى کُنْتُ مِنَ الْمُکَبِّرینَ
لااِلهَ اِلّا اَنْتَ سُبْحانَکَ رَبّى وَرَبُّ ابائِىَ الاَْوَّلینَ،
اگر امام رضا عیه اسلام می دانست که در این مجلس مأمون به او زهر را در قالب طعام خواهد داد چرا به آن مجلس رفت؟ حتی اگر احتمال می داد.؟ این خود کشی نیست؟
یا امام حسین علیه السلام که از وقایع کربلا خبر داشت چنانکه در گفتارها و بیانات او در لحظه رسیدن کربلا معلوم است: اینجا ن ما را به اسارت می برند و از این قبیل تعابیر چرا ایشان خانواده و زن و بچه ها را به کربلا آوردند.؟
✅ درکل ما باید بدانیم که ائمه اطهار از علم الهی خود در جایی که اجازه داشتند اسفاده می نمودند یعنی قرار نبود که در همه جا ائمه پشت پرده را ب ملا کنند و نظام عالم را به هم بریزند. لذا باید براساس طبیعت عالم رفتار می کردند و هر کجا اذن خدا بود و اراده خدا وجود داشت به علم خود رجوع می کردند.
اصلا نمی توان گفت فرشته یا انسان.
اصلا نمی توان این دو را در کنار هم مقایسه نمود چه بسا انسانی که از هر فرشته ای پایین تر باشد و چه بسا فرشته ای مانند شیطان که از هر انسانی پایین تر باشد. بحث این که مقام فرشته بالاتر است یا انسان همین است. در واقع اگر بگوییم فرشته ها چون شهوت ندارند و موقعیت نافرمانی کمتری دارند پس مقام انسان بالاتر است، این دلیل صحیح نیست. انسان مسیر کمال پیش پایش وجود دارد و اگر آن را طی کند به مقام عالی می تواند دست پیدا کند و اگر راه کفر را پیش گیرد به درجه پستی سقوط خواهد کرد. ظاهرا اینکه می گویند انسان اشرف مخلوقات است هم در همین بحث می گنجد که کلامی غلط است.
برداشتی از تتفسیرالمیزان
درست یا غلطشو نمیدونم
ولی نقل میکنن یه روز شیخ بهایی شاکرداشو
توی حیاط مدرسه کنار حوض پر از آب جمع کرد
و با چندین استدلال منطقی و فلسفی
براشون اثبات کرد کهاین حوض آب نداره!
بعد که شاگرداش حسابی تحت تاثیر این استدلال ها قرار گرفتن
یه دستی به آب زد و با همین کارش علیرغم اون استدلالها
وجود آب رو عینا اثبات کرد بهشون!
حالا حساب ما و این راهپیمایی ها هم همینطوره
وقتی فضای رسانه ای و تبلیغاتی مسموم دنیا رو میبینیم.
وقتی فضای رخوتزده و بیمار غربگراهای خودمونو هم میبینیم.
وقتی فشارهای حاصل از تحریم ها و بدتدبیری ها رو میبینیم.
و حتی وقتی فضای گفتمان عمومی قشر های مختلف رو میبینیم
مثل همون شاگردای شیخ بهایی قانع میشیم که
این بار نباید انتظار حضور چشمگیر مردم رو داشته باشیم!
اما وقتی میایم توی خیابونا مثل همون حکایت
انگاری این مردم انقلابی یه مشت آب می پاشن به صورتمون
و ما رو به خودمون میارن
تا همه ی اون فضای کاذب تبلیغاتی رو کنار بزنیم
و شکوه و عظمتشونو دست کم نگیریم!
آفرین به این مردم انقلابی و بصیر
محمد عابدینی/http://mabedini.parsiblog.com/
وقتی پیامبر اکرم دعوت به اسلام را شروع کرد او را محدود کردند و مجبور شد با اهل بیت و نزدیکان به شکافی از کوه پناه ببرد(شعب ابی طالب). خوب وقتی اوضاع یک مجموعه مدیریتی خوب باشد، همه از مدیر تعریف می کنند و از او حمایت می کنند. اما ممکن است در شرایط بحران اعضای یک مجموعه بگویند این مدیر باعث شد ما به این فلاکت بیافتیم. اما اطرافیان پیامبر، این شرایطِ خیلی سختِ زندگی را تحمل کردند. حالا ببینید در تاریخ هست که در این شرایط سخت که پیامبر به حامی نیاز دارد در عرض یک هفته جناب ابی طالب و حضرت خدیجه که امید پیامبر محسوب می شدند از دنیا رفتند! و اینجا چه شد؟؟؟ نقش حضرت زهرا سلام الله علیها را ببینید که در این شرایط به عنوان مادر، مشاور و پرستارِ پیامبر بوده است. «ام ابیها» که می گویند برای آن موقع بحرانی است. (برداشتی از سخنان رهبری-انسان 250 ساله-ص 104)
یا فاطمه اهرا اغیثینی یا مولاتی
بسمه تعالی
سالها پیش استادی در تهران داشتم که یک فرد تاثیر گذار در حوزه و یک مبلغ بین المللی شاخص بود. پستی در مورد حضور او در مادرید و تاثیر آن در عذرخواهی یکی از اسقف های مسیحی که رئیس 500 کلیسای مسیحی بود، را در وبلاگ خود، منتشر کردم.
سالها بعد در قم چندسالی را در فقه و اصول شاگرد ایشان شدم. بیان ایشان و نبوغ علمی در تدریس فوق العاده بود. باز سالهایی گذشت تا چند روز پیش متوجه شدم، در انتخابات خبرگان تهران، نامزد شدند.
الف: یک قاعده علمی داریم که انسان در سن جوانی به علت اینکه قوای دورنی او به بالاترین سطح کیفیت و کمیت عملکرد می رسد.
ب: رهبری معظم سالهاست روی حمایت و میدان دهی به افراد جوان تاکید دارند و توضیح هم دادند که منظور از جوان سن خاصی نیست، بلکه آن نشاط درونی، آن اعتقاد به دور از محافظه کاری، آن روحیه جهادی و آن ارتباط واقعی پاک با پروردگار است.
ج: چندی پیش فردی در سمت امام جمعه طهران انتخاب شد، او فردی بود که در روزهیا اول خود میله ها را برداشت و با تاکسی و بدون محافظ رفت و آمد می کرد. و این حرکت های او بسیار بسیار مورد استقبال مردم قرار گرفت. کار یک جوان، مشتری داشت.
در این روزگاری که بدنه اصلی مسئولین کشور در دست پیرمردان خسته است و مفهوم جوانی در غربت به سر می برد ما در مجلس خبرگان به نیروهای جوان احتیاج داریم. (با احترام به همه علما و اعاظم نورانی خبرگان)
آیت الله استاد هاشمی، یک فقیه توانمند، مفسر قرآن، یک شخصیت به شدت متواضع و مردمی و اسلام شناسی است که به قول خودشان برای آینده ایران اسلامی باید حرکت کنیم.
رزومه ایشان را بخوانید، صحبت هایش را ببینید و تصمیم بگیرید.
درباره این سایت